رمان

دانلود رمان دوران pdf از عطیه جبلی با لینک مستقیم

دانلود رمان دوران pdf از عطیه جبلی با لینک مستقیم

برای اندروید و کامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان عطیه جبلی میباشد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان دوران

بابا جوابی نداد و حدس زدم الله اکبر نمازش رو گفته! اما مامان جوابِ سلامم رو ناکام نذاشت و

حینی که کاسه رو رویِ میز می ذاشت گفت: علیکم حلیم از کجا؟! هوسِ شهاب! نه بابا؟!

بلکه هوس هایِ شهاب سبب خیر شود! مامان خنده ی شیرینی سر داد و زیر لب ” پررو ” ای نثارم کرد!

رمان پیشنهادی:دانلود رمان به ناچاری عطیه جبلی

قسمت اول رمان دوران

با خنده به سمتِ پله ها رفتم و بعد از تعویضِ لباس هام سراغِ میزِ افطار رفتم…

رو به مامانی که آخرین چیزی که رویِ میز می ذاشت، سبدِ کوچیکِ سبزی خوردن بود،

گفتم:

 پسرِ مضطربِ سکته ایت کجاست؟

شروع کردی؟! نرسیده هنوز…

ماشین ثبت نام کردم ها… یادم رفت بگم!

صدایِ سلامِ بابا رو شنیدم و بعد هم قرار گرفتنش سرِ میز!

بعد از دادنِ جوابِ سلام،گفت:

 (رضا) نگفتی!

حینی که خرما دهان می گذاشتم و به ” قبول باشه ” گفتنِ مامان لبخند می زدم گفتم:

آره… یادم رفت!

کمی از چاییم رو نوشیدم و گفتم:

به گمونم همونی بشه که می خواین… واسه تولدش تحویل می دن!

 به سلامتی!

مامان حینی که برام حلیم می کشید گفت:

 (مریم) فردا عمه محترمتون ناهار دعوت کردن! گفتن اولین عیدیه که شروین عروس دار شده،

فکر کنم پیش پیش پاگشا کرده شما ها رو!

زیرلب آروم گفت:

 این شهاب چرا نرسید؟

حینی که کاسه کوچکتری که برام داخلش حلیم ریخته بود رو از دستش می گرفتم گفتم:

 جدی؟

 (مریم) آره! شماره خونه اشون رو ازم گرفت و با مادرِ گیسو صحبت کرد، اتفاقاً آقایِ

پرویزی و رضوان خانم رو هم وعده گرفته، ولی ظاهراً فقط گیسو میاد!

 چطور؟!

بابا لیوانِ چای را رویِ میز گذاشت و..

دانلود این رمان با لینک مستقیم

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا