دانلود رمان سقوط یک کوه pdf از مه گل با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مه گل میباشد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان سقوط یک کوه
چشم هایش غم دارد اما می خندد عزیزِ من چی داری می گی!
همین طور یک کاره که نمی شه، بعدشم من این جا باید پیش آقاجون
باشم خودت می دونی تنها دار و ندارش از دنیا منم بیام اونجا که چی بشه؟!
رمان پیشنهادی:دانلود رمان پیوند اجباری مه گل
قسمت اول رمان سقوط یک کوه
تلفن زنگ می خورد و درست میان حرفی که می خواهم بزنم می آید
بلند می شوم از روی کانتر برش می دارم”مادر” است سلام بانو حالِ شما؟
صدایش مثل همیشه رنگ خوبی دارد به روی ماهت مادر؛ کی میای پس؟!
به سمت نیان می چرخم میام مامان میام چیزی نمونده؛ من قربونِ این لحظه شماریات بشم
خدا نکنه؛ بابات “سیپان کی میاد” از رو زبونش نمی افته، دیگه یک سال شده
که نیومدی مادر ما هم پامون لب گوره خدا رو خوش نمیاد
لحنش با هر کلمه گرفته و گرفته تر می شود طاقت این صدای بغض گرفته
را هیچ وقت نداشتم و ندارم، میان حرفش می آیم
ای بابا مامان تو رو خدا تلخی نکنید دارم میام دیگه قول می دم بیام از دلتون در بیارم
نگاهم را روی نیان دقیق تر می کنم؛ حالش خوش نیسترحرف های من و مادرم را در این
چند روز خوب حفظ کرده، بی آن که حواسش به نگاه خیره ام باشد نفسی عمیق می کشد،
سر به زیر می اندازد و در خودش کز می کند
مادر: باشه فداتشم برو به سلامت پروازت بی خطره به امید خدا
به مادرم بر می گردم چقدر دلم می خواهد باشد و آن چشم هایی که
با گفتن” به امید خدا” به سمت آسمان میرود