دانلود رمان روزهای سرد برفی pdf از فهیمه رحیمی با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فهیمه رحیمی میباشد
موضوع رمان عاشقانه
خلاصه رمان روزهای سرد برفی
خواب با قدرت خواندن ادامه بیت را از چشمم ربود و با مهارت دست در یقه ام انداخت و
گردن باریک و ضعیفم را به زیر پنجه های قوی اش فشرد بگونه ای که صدای تق
مهره های گردنم را شنیدم و دردی که مثل صاعقه در سر و گردانم پیچید هشداری
بود که بفهمم با حریفی نیرومند روبرو هستم و علی رغم میلم باید بازی را به
او واگذار کنم و مغلوبش شوم کتاب را برهم گذاشتم از پشت میز تحریر کهنه
ارث رسیده از پدر زیر چشمی نگاهی اجمالی به اتاق انداختم بوی فتیله
سوخته بخاری بینی ام را آزارد..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان شیدایی فهیمه رحیمی
قسمت اول رمان روزهای سرد برفی
بسختی از روی صندلی بلند شدم که صدای جير جيرش
بلند شد. سالنه، سالنه، از اتاق بيرون آمدم. روی پله سيمانی سرد که مرا
به طبقه باال و اتاق خواب می رساند پا نگذاشته بودم که چشم نيمه بازم به
حياط و دانه های سفيد برؾ افتاد که آرام و سبک فرو می افتاد. در برابر
برؾ پايم از رفتن باز ايستاد . دوست داشتن توان آن را داشتم که می
ايستادم و نگاه می کردم اما حريؾ با فشار ديگری بر گردن وادارم نمود
ديده از اين منظره بديع برگيرم و با خود رويای شب برفی را همراه کنم.
با کمک نرده باال می رفتم و در ذهن تعداد پله ها را شماره می کردم،
يک، دو، سه، پايم پله چهارم را لمس نکرده بود که صدای زنگ در
حياط بگوشم رسيد. گوش تيز کردم صدايی نبود. فکر کردم اشتباه کرده و
دچار وهم شده ام. پايم که پله را لمس کرد بار…